خیلی وقته آدمهای اطرافمو خلوت کردم تقریبا از وقتی اومدیم تهران اینجوری شدم. دلم نمیخواد با خیلی ها رفت و آمد کنم اوایل برای مادرپدرم سخت بود ، قابل هضم نبود براشون الان راحت ترم خیلی راحت تر ولی خب یک سری رفتارا برام حکم دخالت رو داره که اهمیت نمیدم. دختر عمم پیام داد شوهرت کی خونس بیایم خونتون گفتم ماموریته خبر میدم. دلم نمیخواست بیان پیچوندم دو هفته شده خبر ندادم. مادرم هی میگه زنگ بزن بگو پنجشنبه بیان گفتم نه هنوز حوصله ام سر جاش نیومده دیگه هیچی نمیگه.خیلی منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فاخته پرواز پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان rensLit وب سایت روانشناسی و مشاوره rdsChild زَواف | زبان و ادبیات فارسی